۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

33:. کمی با تو .:

-->
1-از آخرین بروز رسانی آهوی خسته ماه ها میگذرد اینجا نیز همچون من ساکن و بیصدا باقی مانده،علت فقط و فقط بی حسی اینجانب است و نه چیزی دیگر،معجزه ای رخ نداده (چون منتظر معجزه از جانب کسی یا چیزی نیستم) چه بسا وجود من خود یک معجزه ی تلخ حتی تلختر از زهر هلاهل است ،آهوی خسته نیز بوی مرگ میدهد و افسردگی از سر و رویش میبارد اما مگر جز حقیقت چیزی نوشتم؟یا نوشت؟همیشه واقع بین بودم و از بد بینی و رویا پردازی دوری جستم و این یکی از خصوصیات شخصیتی من بوده و هست (خوب و یا بدش را نمیدانم). به هر تقدیر باید هر از گاهی اعلام موجودیت کرد و نا امیدی را کنار زد و قدری هم مثبت اندیشید و برای امروز و فرداها تلاش کرد،تلاش کردن برای من ِ نوعی سخت هست،اما باز هم تلاش میکنم و تا خدا هست نباید نا امید شد.آمدم تا دوباره بگویم هستم و اینبار با سبکی متفاوت تر از گذشته،ازترنسکشوآلیزم و ترنسکشوآلها و تمام زوایا و جوانب زندگیشان در این مرز و بوم جغرافیایی گفتیم و اکنون ایجانب قدمهایم را از این مرز فراتر گذاشته و از دنیای خارج برای تو خواننده ی عزیزاز هم قفسهامان خبر کسب خواهم کرد و انعکاس خواهم داد.پس منتظرم بمانید.
2-ماه های اخیر تلختر از همیشه گذشتند و خبرهای خوبی نه شنیدم و نه دیدم.از در گذشت ناگهانی " او" که شوکه ام کرد،اویی که تکرار نخواهد شد تا صحنه های دلخراش و دهشتناک و کشته شدن تنی چند از هموطنانم که قلب هر انسانی را بدرد میآورد.از سیاسی بودن و سیاسی بازی سر در نمیآورم و چیزی نمیفهمم چون سیاسی ویا مفسر و آگاه در این زمینه نیستم اما دلیل بر آن نیست که رویدادهای اخیر را محکوم نکرده و با درد دیدگان ابراز همدردی نکنم و از خدواند برای بازماندگان از درگاهش صبر و بردباری نطلبم.

امیدوارم هیچگاه شاهد تکرار این فجایع نباشیم و مسببان نیز به سزای عمل خود برسند.